دو حکایت از بوستان سعدی
ﺑﺎﺏ ﺳﻮﻡ حکايت ﺩﺭ معنی اهل محبت شنيدم که بر لحن خنياگری ﺑﻪ ﺭﻗﺺ ﺍﻧﺪﺭ ﺁﻣﺪ پری پيکرﻯ زدلهای شوريده پيرامنش گرفت آتش شمع در دامنش پراکنده خاطر شد و خشمناک يکی گفتن از دوستدارن چه پاک توراآتشﺍﻯ ياﺭ ﺩﺍﻣﻦ بوﺧﺖ مرا خود به يک باره خرمن بوخت ﺍگر ياﺭﻯ ﺍﺯ ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺩﻡ ﻣﺰﻥ که شرک است با يار و با خويشتن  ...
نویسنده :
navid firooznia
22:13